به چه دلیل نگرانیم؟ از چه میترسیم؟
آنچه در حال اتفاق افتادن است ،بهترین است. آنچه انفاق خواهد افتاد،بهترین خواهد بود. در فکر گذشته نباشید.نگران آینده نباشید.در حال زندگی کنید .
شما هیچ چیز را با خود نیاورده اید، با دستان خالی به دنیا آمده اید و با دستان خالی از دنیا خواهید رفت .
تعلقات ما علت تمام غم و رنج های ماست. قانون زندگی تغییر است.یک لحظه در موقعیتی هستیم و لحظه دیگر در موقعیت دیگر .....
تعلقات را از ذهن پاک کنیم، پس از آن همه چیز را تصاحب می کنیم. خداوند قول داده است که انجام عمل نیک نگرانی را از انسان دور می کند .(سوره نحل آیه 97) پس چرا هنوز نگرانیم؟ آنچه به ما کمک می کند که نگران نباشیم بهره گیری از راه و رسم درست زندگی است و درک واقعیت ها .
کسانی که زندگی ساده ای برگزیده اند آرام تر و راحت تر خواهند بود. داستانی از امیل برونته نویسنده مشهور انگلیسی خواندم که برای شما می نویسم :
« او همیشه نگران آینده بود و هیچ استفاده ای از عمرش نکرده بود. یک روز در میابد که تقویمش پر شده و دو روز دیگر از عمرش باقی نمانده است. نزد خدا می آید و شروع به داد زدن می کند،بد و بیراه میگوید، جیغ می زند و جنجال به راه می اندازد، خدا سکوت می کند. آسمان و زمین را به هم می ریزد،
خدا سکوت می کند، به پر و پای فرشته و انسان می پیچد، خدا سکوت می کند، کفر می گوید و سجاده را دور می اندازد، خدا سکوت می کند. دلش می گیرد و گریه می کند، به سجده می افتد. در اینجا خدا سکوتش را می شکند و می گوید: اما یک روز دیگر هم رفت، تمام روز را با نگرانی و بد و بیراه گفتن و جار و جنجال از دست دادی، تنها یک روز دیگر باقی مانده است،بیا لا اقل این روز را نگران نباش و زندگی کن .
لا بلای حق حقش می گوید: اما با یک روز چه کار می توان کرد؟
خدا می گوید: آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند و نگران چیزی نباشد. گویی هزار سال زیسته است و آن که امروزش را نمی یابد هزار سال هم به کارش نمی آید، آن گاه سهم یک روز زندگی را در دستان مرد می ریزد و می گوید حالا دیگر نگران نباش و برو زندگی کن. او مات و مبهوت به زندگی نگاه می کند که در گودی دستانش می درخشد، اما می ترسد حرکت کند،می ترسد راه برود، میترسد زندگی را لابلای دستانش بریزد، تدریجا" می ایستد و بعد با خودش می گوید وقتی فردایی ندارم، وقتی نگران هستم، نگه داشتن این زندگی چه فایده ای دارد؟ بگذار این مشت زندگی را مصرف کنم. آن وقت شروع به دویدن می کند، زندگی را به سرو رویش می پاشد، زندگی را می نوشد و می بوید، چنان به وجد می آید که
می بیند می تواند تا ته دنیا برود و بال بزند، می تواند پا بر خورشید بگذارد، می تواند ..............
او در یک روز آسمان خراشی بنا نمی کند، زمینی را مالک نمی شود و مقامی را مالک نمی شود و مقامی را بدست نمی آورد، ولی در همان روز دست بر پوست درختی می کشد، روی چمن کفش دوزکی را تماشا می کند، سرش را بالا می گیرد و ابر ها را می بیند، به آنها یی که دوستش نداشتند دعا می کند، او در همان روز با همه آشتی می کند، می خندد، سبک می شود. لذت می برد، می بخشد، عاشق می شود و او در همان یک روز، هیچ نگرانی به خود راه نداده و زندگی می کند .
فردای آن روز فرشته ها در تقویم خدا می نویسند : او امروز در گذشت ، کسی که هزار سال زیست.»
ما همیشه یاد گرفته ایم به طول زندگی اهمیت دهیم در صورتی که زندگی کردن بدون نگرانی توجه کردن به عرض زندگی است .
کسی از فردای خود آگاه نیست .
نداند بجز ذات پروردگار که فردا چه بازی کند روزگار
تمام بزرگانی که نامشان جاودان مانده است در زمان حیات خود اصلا نگران این جهان نبوده اند و فقط خدمت به همنوع برای آنها اهمیت داشته است .
خدمت به همنوع یکی از کارهایی است که نگرانی را از انسان دور می کند و باعث آرامش خیال و نشاط درونی می شود .
شیخ ابوالحسن خرقانی عارف نامی راه معرفت و رفتن بسوی خداوند را راهی برای رهایی از نگرانی می شمارد. و می گوید :
«بسیار گوش دهید و مخندید، بسیار خاموش باشید و مگویید، بسیار دهید و مخورید، بسیار سر از بالین بر گیرید و ننهید».و البته انجام این امور عملی نیست مگر با خود سازی و انجام تمرینات معنوی.
مورد دیگری که شاید بنظر کم اهمیت بیاید اما بسیار در بر هم زدن آرامش انسان اهمیت دارد خصلت های نا پسندی چون کینه، حسادت،نفرت، خشم، حرص، آز، عصبانیت، شهوت، خود پرستی، وابستگی، ترس، دلواپسی و............اینها هیچگاه انسان را آرام نمی گذارند و نگرانی را دو چندان می کنند. مولا علی می فرمایند: « هرگز شبی به کینه و عداوت به سر مبرید و هیچ گاه به بد خواهی کس قدم مگذارید .»
با انجام تمرینات خود سازی، به خود آمدن، تفکر و بهره گیری از دستورات دینی و همچنین داشتن ذهنی آرام می توان خصایص نا پسند را از خود دور کرد و به جای آنها، درون را سر شار از عشق و محبت و دوست داشتن و تقوی و مهربانی و دلرحمی و بخشش و اخلاص نمود، آنگاه از هیچ چیز و هیچ کس دل نگرانی نداشته و هیچگاه مشکلات او را از پا در نمی آورد.و آنگاه می توانیم آرامش را به جهان هدیه دهیم .
قسمتی از نوشته: بر گرفته از مجله دانش یوگا