به نام خالق یکتا

.......درختان و گیاهان نیز پرانای خورشید، هوا و آب و زمین را جذب می کنند.

غذاهای تازه محتوی پرانای بیش تری هستند.

درختان پیر پرانای بسیار بالایی از خود تراوش می کنند.

دراز کشیدن یا استراحت کردن زیر این درختان برای افراد خسته یا بیمار بسیار سودمند است.در بعضی مناطق میزان پرانا بیشتر از سایر جاهاست.

جذب آگاهانه پرانا از بروز اختلالاتی چون کسالت جسمی و ذهنی و بیماریهای عفونی جلوگیری می کند.در طول روز میزان پرانا بیشتر از شب است و ساعت 3 یا 4 بامداد میزان آن به حد اقل می رسد.

پرانا را می توان به دیگری نیز منتقل کرد. کسانی که انرژی حیاتی بالایی دارند در اطراف خود احساس بهتر بودن و سر زندگی ایجاد می کنند.

آیا تا بحال با افرادی روبرو شده اید که بدون دلیل شما را خسته یا تخلیه کنند؟

فرا گیری شفای پرانیک بسیار آسان است.هر فرد سالم با توانایی تمرکز کردن با فکری باز و عزمی راسخ می تواند طی مدت نسبتا کوتاهی شفای پرانیک را بیاموزد.

اینکه علم از آشکار کردن و اندازه گیری پرانا ناتوان است دلیل بر عدم وجود پرانا نیست.

اگر در گذشته ای قطار ساخته نشده بود مردم از وجود آن و فایده های آن بی خبر بودند دلیل بر عدم وجود آن ویا بی فایده بودن آن نبود.

عدم آگاهی انسان ها حقیقت را تغییر نمی دهد بلکه به سادگی درک آن را دچار تغییر می کند و باعث می شود بر داشت های غلط و نا درست در مورد ماهیت و توانایی های «کی» می شود.

در مقایسه با افراد مسن کودکان از انرژی حیاتی بیش تری برخوردارند و به همین دلیل است که از صبح تا شب تحرک دارند اما باز هم خسته نمی شوند.

ترمیم شکستگی در کودک با سرعت زیادی صورت می گیرد اما در یک فرد مسن ترمیم بسیار آهسته رخ می دهد ویا گاهی صورت نمی گیرد.

در شفای پرانیک دو قانون وجود دارد

1_ قانون خود بهبودی

2_قانون پرانا یا انرژی حیاتی

اغلب مردم توجهی به این قوانین ندارند.

بطور معمول بدن این استعداد را دارد که با سرعتی خاص خود را ترمیم کند. در صورت بروز زخم یا سوختگی این ترمیم خود بخودی در عرض چند روز تا یک هفته رخ می دهد.و همینطور اگر فردی دچار سرفه یا سرماخوردگی شود به طور معمول بدون مصرف هر گونه دارویی طی یکی دو هفته بهبود میابند.

با افزایش انرژی حیاتی در قسمت های مختلف بدن فر آیند شفا سریع تر رخ می دهد. در شفای پرانیک پرانا یا انرژی حیاتی در تسریع روند درمان مانند یک کاتالیزور عمل می کند و در واقع آنچه در لفظ شفای معجزه آسا نامیده می شود در واقع چیزی جز بالا بردن سرعت خود تر میمی نیست.و می توان گفت که بر پایه قوانین طبیعی استوار است اما اینها قوانینی هستند که مردم از آنها آگاهی ندارند.

عواملی که روی بیماری ها اثر می گذارند دو دسته اند:

عوامل داخلی و خارجی

عوامل خارجی دسته ای از عوامل فیزیکی و طبیعی مانند میکرب ها و سو ء تغذیه، سموم ، آلاینده ها، عدم تحرک بدنی، عادات بد تنفسی و مصرف نکردن آب کافی....هستند.

عوامل داخلی مجموعه ای از عوامل عاطفی و مرتبط با انرژی مانند احساسات منفی، انسداد کانال های انرژی، کاهش و انباشتگی پرانا در عملکرد چاکراها اختلال ایجاد می کند.

فردی که از انرژی حیاتی بالایی برخوردار است احتمال ابتلای او به بیماری کم تر است. در چنین فردی سیستم دفاعی وظیفه خود را بخوبی انجام می دهد.

ذهن ما خواسته یا نا خواسته بر کالبد انرژیایی ما اثر می گذارد. شاید شنیده باشید که به خانمهای باردار توصیه می شود که به چیزهای زیبا نگاه کنند ،موسیقی های موزون گوش دهندو افکار و احساسات مثبت داشته باشند، این کار هم بر چهره و هم ظاهر جنین و حتی بر تمایلات و استعداد های ذهنی و عاطفی اواثر می گذارد.این که ذهن کالبد انرژیایی را قالبگیری می کند واضح و روشن است.

کالبد انرژی به واسطه چاکراها اعمال کالبد فیزیکی و اعضا و بخشهای مختلف آن را تنظیم می کند .این اعمال از طریق غدد درون ریز که تظاهرات بیرونی عملکرد بعضی از چاکراهای اصلی هستند صورت می گیرد.

شفای پرانیک در بیش تر موارد قادر است ما را یاری کند. سر درد ها، درد معده، درد دندان،و درد های عضلانی را بلافاصله بر طرف می کند. همچنین سرعت ترمیم را به میزان سه برابر طبیعی افزایش می دهد.

مهارت در شفای پرانیک مانند آموزش رانندگی احتیاج به تمرین و زمان دارد.

(ای انسان این جهان عظیم، شگفت و با عظمت بارها در تو خلاصه شده است

چرا در خود تامل و تفکر نمی کنی؟)          «علی علیه السلام

در اینجا از زحمات استاد گرامیم که برای آشنا کردن من به این علم و هنر زیبا زحمت زیادی کشیدند بسیار تشکر می کنم.

هر کس خود را بشناسد، پروردگار خویش را خواهد شناخت.                 

 «پیامبر گرامی اسلام»

می دانیم که انسان دارای ابعاد گوناگونی است. اما بعد روحی و معنوی انسان

 یکی از ابعاد پیچیده و جذابی است که همه انسانها گرایش زیادی برای فهم این

بعد از وجود انسان دارند.

البته  انسان بواسطه زندگی در دنیای فیزیکی و با توجه به حاکمیت تکنولوژی در

تمام ابعاد زندگی تا حدود زیادی با این بعد  وجود خویش غریبه و نا آشناست.

اما از آنجا که انسان موجودی کنجکاو است و همواره بدنبال کشف نا شناخته

هاست بدنبال ابعاد نا شناخته  خود از هرطریق می گردد. دست یافتن به این

بخش از وجود انسان، آدمی را به خود شناسی خواهد رساند. دانستیم که

بیماری ها نتیجه تغییر و تحولات درون ماست. تا بحال با هنر شفا در ادیان

 و آیین های مختلف آشنا شده اید.همچنین با راههایی نظیر گیاه درمانی،

ماساژ درمانی، آب درمانی ، مغناطیس درمانی، طب سوزنی، خنده درمانی،

و............آشنایی دارید.اینکه چگونه هر کدام از اینها عاملی برای

 درمان می شوند دلیلی تقریبا واحد دارد.اصل مطلب همان است

که قبلا گفته شد:تغییراتی در درون ما  تاثیرات بسیار مهمی بر روی

 بیماری ها دارند.شناخت ما در مورد هنر شفا به ما کمک می کند که

 بتوانیم خود را تغییر دهیم و به نظم و تعادل برسیم و بهتر زندگی

 کنیم.این نظم و تعادل همان سلامتی است راههایی برای به دست

 آوردن این هماهنگی وجود دارد.حتما تا بحال با هنرهای: رنگ درمانی،

 تئاتر درمانی، ورزش و موسیقی درمانی و....آشنا شده اید با آشنایی

 با این دنیای جدید، دید و درکی کامل نسبت به خود و بیماری ها

پیدا می کنید و در نتیجه به درمان بهتر خود کمک می کنید.یکی از

 این راهها که شما را در راه کمک به خود یاری می کند هنر شفای

 پرانیک است.شفای پرانیک یک علم و هنر دیرین است که با استفاده

از«پرانا» یا«کی» یا انرژی حیاتی به شفای تمام کالبد های انسان

می پردازد.کی یا پرانا همان انرژی حیاتی است که کمک می کند که بدن

 زنده و سالم بماند.

پرانا سه منبع اصلی دارد: خورشید، هوا و زمین پرانای خورشید از نور خورشید

سر چشمه می گیرد.پرانای هوا از پرانای موجود در هوا و پرانای موجود در زمین

پرانای زمین نامیده می شود.با جذب صحیح پرانای موجود در هوا و خورشید و

 زمین می توانید نیروی حیاتی ،ظرفیت انجام کار و توانایی های خود را افزایش

دهید........ادامه دارد 

بهار عشق شکوفا نمی شود بی تو

بیا که غنچه دل وا نمی شود بی تو

برای از افق ای آفتاب صبح امید

که شب رسیده و فردا نمی شود بی تو

هزار چشمه جوشان به دشتها جاری ست

یکی روانه دریا نمی شود بی تو

زسرد مهری شبهای هجر دلتنگیم

بیا که عقده ی دل وا نمی شود بی تو

بیا بیا گره از کار عاشقان بگشای

که عشق و عاطفه معنا نمی شود بی تو

زیبا ترین تجربه ای که می توان داشت، تجربه رخدادی مرموز است.  احساسی بنیادی که در گهواره علم و هنر حقیقی واقع می شود، هر که آنرا نشناسد و نتواند حیرت را تجربه کند، به سان مرده ای  است و دیدگان اوتاریکند.         

 آلبرت انیشتین