سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
پنج شنبه 89 تیر 3 , ساعت 5:16 صبح

آن گاه که فردی احساسی را در خود پرورش دهد تا بتواند کاری یا هنری را بهتر از دیگران انجام دهد، با دنیایی جدید روبرو می شود.

کسانی که مشتاقند گامی هر چند کوچک در راه درک این عالم بردارند بایستی تلاش کنند. این افراد باید حس هایی را در خود پرورش دهند تا بتوانند به گونه ای بیشتر از دیگران ببینند و درک کنند تا با دنیایی جدید و جذاب آشنا شوند. برای این منظور لازم است شناخت خود را در مورد استعدادهای نهفته در درون گسترش دهند. آن گاه آنچه که قبلا به ظاهر از نظرشان مخفی بود آشکار می شود و بهتر از قبل می توانند آنها را ببینند، بشناسد و درک کنند و با دنیایی بی کران که هر چقدر بیشتر در آن گام بر دارد و پیشتر برود، زیباتر و مأنوس تر می نماید، آشنا شوند. برای شناخت این استعدادهایی که در درون ما نهفته اند و کم و بیش با آنها آشناییم، باید با علومی که برای رسیدن به این شناخت ما را یاری می کنند آشنا شویم.                                                        

یکی از این علوم علم چاکراهاست که در مورد آن بسیار گفته اند

و بسیار نوشته اند و مطالعه آن ما را در شناخت بهتر خودمان یاری می کند.

آیا تا به حال از خود پرسیده اید که چرا افراد اینقدر با هم تفاوت دارند؟و یا چرا روزی از نظر ذهنی، روحی و روانی با روز دیگر تفاوت داریم؟ داشتن اطلاعات در مورد چاکراها و نحوه عملکرد آنها شما را در این زمینه یاری می دهد.

قبلا در مورد سه چاکرای پایینی صحبت شد و اینجا چاکرای چهارم توضیح داده می شود:

چهارمین مرکز در ناحیه قلب واقع است و 12 موج یا 12 گلبرگ دارد. سبز رنگ است و چاکراهای بالایی را به چاکراهای پایینی مرتبط می کند. ویژگی های کلی آن عبارتند از:

                                                                                                

نام --> آناهاتا چاکرا

مکان --> چاکرای قلب

رنگ --> سبز، رنگ ها صورتی و طلایی هم به آن اطلاق شده است.

عنصر وابسته --> هوا

حس مربوطه --> لامسه

نشانه آن --> لوتوس 12 پر

اصل اساسی --> از خود گذشتگی

اندامهای وابسته --> قلب، بالای پشت، قفسه سینه، پایین ترین قسمت ریه، خون و دستگاه گردش خون، پوست

غده وابسته --> تیموس ( این غده تنظیم رشد و کنترل سیستم لنفاوی را به عهده دارد و همچنین محرک و کنترل کننده سیستم ایمنی است)

 

چاکرای قلب مرکز سیستم کل چاکراهاست و سه مرکز پایین تر را که مراکز فیزیکی و احساسی هستند به سه تای بالایی که مراکز ذهنی و معنوی اند وصل می کندو در اینجا به ظرفیت همدلی خود با دیگران و سازگاری با آن پی می بریم. از راه این مرکز انرژی زیبایی های طبیعت و همچنین هارمونی موجود در موسیقی هنرهای تجسمی و شعر را درک می کنیم.

هدف چاکرای چهارم رسیدن به وحدت کامل از راه عشق است. تمام آرزوهایی که برای ارتباط صمیمی و عمیق، یگانگی و هماهنگی و عشق داریم، حتی زمانی که غم به سراغمان می آید، درد یا ترس جدا شدن و از دست دادن عشق و علاقه، منشأ تمام ان ها چاکرای قلب است.

وقتی چاکرای قلب در وضعیت کاملا پاک و باز باشد، این چاکرا حقیقت و عشق بدون شرط را شکل می دهد، عشقی که صرفا به خاطر خودش وجود دارد، نه مالکیتی است و نه از دست دادنی است.

این چاکرا وقتی با چاکراهای بالاتر مرتبط می شود این عشق به عشق الهی تبدیل می شود که ما را از حضور الهی در تمام خلقت اگاه می سازد و به سوی وحدت با هر آنچه که در جهان وجود دارد راهنمایی مان کند. یک چاکرای قلب باز می تواند خود به خودی تأثیر شفابخش و دگرگون کننده بر روی دیگران داشته باشد. چاکرای قلب رنگ سبز و صورتی و گاهی طلایی ساطع می کند. رنگ سبز روشن نشان دهنده سلامت کامل است در حالی که هاله طلایی مخلوط با صورتی نشاندهنده وجود شخص در عشق پاک و فداکارانه (( الهی )) است.

چاکرای قلب وقتی کاملا باز شود و هماهنگ با دیگر چاکراها کار کند، شما را به کانال عشق الهی تبدیل می کند. در این حالت شما می توانید به راحتی دیگران را شفا بخشید، گرمای طبیعی، صمیمیت و شادی نثار کنید. در شما نیز احساس شادی و سرور و اطمینان بوچود می آورد و میل به کمک کردن به طور طبیعی به سراغتان می آید و هر کاری را از صمیم قلب انجام می دهید.

احساس سرزندگی و شادابی می کنید و زندگی را مظهر لایزال الهی می بینید.

برای پاک سازی و فعال کردن چاکرای چهارم:

پیاده روی آرام در فضای سبز و لذت بردن از طبیعت، نگاه کردن به گلهای صورتی یا لطافت و زیبایی یک آسمان صورتی رنگ در سلامت انرژی های چاکرای چهارم مؤثر است. هر نوع موسیقی کلاسیک، مدرن یا موسیقی های مذهبی شرقی و قدیمی غربی که هماهنگ با کیهان باشد برای چاکرای قلب مؤثر است و چاکرای قلب را بیدار می کند.

صدای Ah مختصر چاکرای قلب است. این صدا مانند صدای بچه هاست

 

که گفتن این کلمه پذیرشی همراه با عشق بدنبال دارد.

رنگ مناسب و مؤثر برای این چاکرا رنگ سبز و صورتی است که صلح و آرامش درونی را به ارمغان می آورد. رنگ سبز به روح و جان حیات تازه ای می بخشد و انرژی تازه ای می دهد. امواج صورتی گرفتگی قلب را باز می کند و احساس عشق و مهربانی و شادی را زنده می کند.

سنگ مناسب آن کوارتز قرمز، تورمالین( قرمز مایل به صورتی،گاهی تورمالین رگه های سبز دارد اگر این ترکیب کنار هم باشد برای این منظور مناسب تر است.)، کان زایت ( صورتی ملایم) ، زمرد( سبز و بنفش است و صلح و آرامش درونی را بدنبال دارد و سرشار از انرژی سلامتی است)، یشم ( هماهنگی و تواضع را به همراه می آورد و فرد را ریلکس و آرام می کند و به داشتن خوابی آرام کمک می کند.

عطر گل سرخ برای این چاکرا بسیار مناسب است و موجی از عشق و آرامش به قلب می بخشد. عطر گل سرخ شفا بخش   آزرده دلی است.

فرم یوگایی مناسب برای این چاکرا باکتی یوگا است.

* قلبتان سرشار از زیبایی و مهربانی و نور باد*

 


دوشنبه 89 خرداد 31 , ساعت 11:21 عصر

........پاراسایکولوژی یعنی ماورائ روانشناسی. اولین قدمی که در این پاراسایکولوژی برداشته می شود و همه از آن آگاهی دارند مسئله هیپنوتیزم است. در هیپنوتیزم یک انسانی با انسان دیگری که در مقابل او نشسته ارتباط مغزی یا ارتباط موجی برقرار می کند و این از نظر روانشناسی قابل قبول است و هیچ کسی نمی تواند آن را انکار کند........مرحله دوم تله پاتی است.تله پاتی یعنی ارتباط از فاصله دور که انسانی با انسان دیگری در حالی که با هم فاصله مکانی زیادی دارند ارتباط برقرار می کنند.............ارتباط روحی با این دو اختلاف دارد این ارتباط از نوع دیگری است. در اینجا می بینیم که انسانی قادر است یک واقعیتی را که در یک هفته بعد اتفاق می افتد ببیند و به دقت بگوید و پیش بینی کند. منبع این ارتباط روح است .روح از بعد زمان و مکان خارج است بنا بر این گذشته و آینده برای او یکسان است ............الهام و اشراق فلسفه ایست که آدمی جسم خود را از کار می اندازد و بعد عقل خود را و نفس خود را ساکت می کند و قلبش و یا روحش

شروع به تجلی می کند و با روح ارتباط پیدا می کند. هنگامی که با روح ارتباط پیدا کرد قادر خواهد شد که حقیقت را درک بکند.(کتاب انسان و خدا اثر دکتر مصطفی چمران)

                             (  نقاشی از دکتر چمران )                                        نقاشی شهید دکتر چمران            


یکشنبه 89 خرداد 30 , ساعت 10:39 عصر

نیایش کشش روح است بسوی کانون غیر مادی جهان. نیایش عبارت است از تضرع ، ناله مضطربانه و طلب یاری و استعانت و گاهی یک حالت کشف و شهود روشن و آرام درونی و مستمر و دورتر از اقلیم همه محسوسات. نیایش پرواز روح است بسوی خدا و یا حالت پرستش عاشقانه ایست نسبت به آن مبدئی که معجزه حیات از او سر زده است.نیایش نمودار کوشش انسان است برای ارتباط با آن وجود نا مرئی، آفریدگار همه هستی، عقل کل ،قدرت مطلق ،خیر مطلق ، ..........حقیقت نیایش یک حالت عرفانی پر گدازی را مجسم می کند که در آن دل بخدا جذب میشود.

کمیت اندیشه و بیان آنجا که پای نیایش فرا می رسد در می ماند زیرا ، نیایش بلند ترین قله تعبیر را در پرواز عشق، از میان شب ظلمانی عقل ، پیدا میکند.

* کتاب نیایش اثر دکتر علی شریعتی* 

 

                                    سالگرد شهادت دکتر علی شریعتی

                     


دوشنبه 89 خرداد 24 , ساعت 8:43 عصر

ماه رجب ماه خداوند است .در این ماه بزرگ، فرشته پیام آور خداوند ، دعوت او را بر ما فرا خواند و ما را به نشستن بر خوان کرمش دعوت کردو به بنده نوازی آن یکتای بی همتا بشارت داد .

فرا رسیدن ماه مبارک رجب بر شما دوستان عزیز مبارکــ

 


پنج شنبه 89 اردیبهشت 23 , ساعت 2:55 عصر

 

به چه دلیل نگرانیم؟ از چه میترسیم؟
آنچه در حال اتفاق افتادن است ،بهترین است. آنچه انفاق خواهد افتاد،بهترین خواهد بود. در فکر گذشته نباشید.نگران آینده نباشید.در حال زندگی کنید
.
شما هیچ چیز را با خود نیاورده اید، با دستان خالی به دنیا آمده اید و با دستان خالی از دنیا خواهید رفت
.
تعلقات ما علت تمام غم و رنج های ماست. قانون زندگی تغییر است.یک لحظه در موقعیتی هستیم و لحظه دیگر در موقعیت دیگر
.....
تعلقات را از ذهن پاک کنیم، پس از آن همه چیز را تصاحب می کنیم. خداوند قول داده است که انجام عمل نیک نگرانی را از انسان دور می کند .(سوره نحل آیه 97) پس چرا هنوز نگرانیم؟ آنچه به ما کمک می کند که نگران نباشیم بهره گیری از راه و رسم درست زندگی است و درک واقعیت ها
.
کسانی که زندگی ساده ای برگزیده اند آرام تر و راحت تر خواهند بود. داستانی از امیل برونته نویسنده مشهور انگلیسی خواندم که برای شما می نویسم
:
« او همیشه نگران آینده بود و هیچ استفاده ای از عمرش نکرده بود. یک روز در میابد که تقویمش پر شده و دو روز دیگر از عمرش باقی نمانده است. نزد خدا می آید و شروع به داد زدن می کند،بد و بیراه میگوید، جیغ می زند و جنجال به راه می اندازد، خدا سکوت می کند. آسمان و زمین را به هم می ریزد،
خدا سکوت می کند، به پر و پای فرشته و انسان می پیچد، خدا سکوت می کند، کفر می گوید و سجاده را دور می اندازد، خدا سکوت می کند. دلش می گیرد و گریه می کند، به سجده می افتد. در اینجا خدا سکوتش را می شکند و می گوید: اما یک روز دیگر هم رفت، تمام روز را با نگرانی و بد و بیراه گفتن و جار و جنجال از دست دادی، تنها یک روز دیگر باقی مانده است،بیا لا اقل این روز را نگران نباش و زندگی کن
.
لا بلای حق حقش می گوید: اما با یک روز چه کار می توان کرد؟

خدا می گوید: آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند و نگران چیزی نباشد. گویی هزار سال زیسته است و آن که امروزش را نمی یابد هزار سال هم به کارش نمی آید، آن گاه سهم یک روز زندگی را در دستان مرد می ریزد و می گوید حالا دیگر نگران نباش و برو زندگی کن. او مات و مبهوت به زندگی نگاه می کند که در گودی دستانش می درخشد، اما می ترسد حرکت کند،می ترسد راه برود، میترسد زندگی را لابلای دستانش بریزد، تدریجا" می ایستد و بعد با خودش می گوید وقتی فردایی ندارم، وقتی نگران هستم، نگه داشتن این زندگی چه فایده ای دارد؟ بگذار این مشت زندگی را مصرف کنم. آن وقت شروع به دویدن می کند، زندگی را به سرو رویش می پاشد، زندگی را می نوشد و می بوید، چنان به وجد می آید که

می بیند می تواند تا ته دنیا برود و بال بزند، می تواند پا بر خورشید بگذارد، می تواند
..............
او در یک روز آسمان خراشی بنا نمی کند، زمینی را مالک نمی شود و مقامی را مالک نمی شود و مقامی را بدست نمی آورد، ولی در همان روز دست بر پوست درختی می کشد، روی چمن کفش دوزکی را تماشا می کند، سرش را بالا می گیرد و ابر ها را می بیند، به آنها یی که دوستش نداشتند دعا می کند، او در همان روز با همه آشتی می کند، می خندد، سبک می شود. لذت می برد، می بخشد، عاشق می شود و او در همان یک روز، هیچ نگرانی به خود راه نداده و زندگی می کند
.
فردای آن روز فرشته ها در تقویم خدا می نویسند
: او امروز در گذشت ، کسی که هزار سال زیست.»
ما همیشه یاد گرفته ایم به طول زندگی اهمیت دهیم در صورتی که زندگی کردن بدون نگرانی توجه کردن به عرض زندگی است
.
کسی از فردای خود آگاه نیست
.
نداند بجز ذات پروردگار              که فردا چه بازی کند روزگار

تمام بزرگانی که نامشان جاودان مانده است در زمان حیات خود اصلا نگران این جهان نبوده اند و فقط خدمت به همنوع برای آنها اهمیت داشته است
.
خدمت به همنوع یکی از کارهایی است که نگرانی را از انسان دور می کند و باعث آرامش خیال و نشاط درونی می شود
.
شیخ ابوالحسن خرقانی عارف نامی راه معرفت و رفتن بسوی خداوند را راهی برای رهایی از نگرانی می شمارد. و می گوید
:
«بسیار گوش دهید و مخندید، بسیار خاموش باشید و مگویید، بسیار دهید و مخورید، بسیار سر از بالین بر گیرید و ننهید».و البته انجام این امور عملی نیست مگر با خود سازی و انجام تمرینات معنوی.
مورد دیگری که شاید بنظر کم اهمیت بیاید اما بسیار در بر هم زدن آرامش انسان اهمیت دارد خصلت های نا پسندی چون کینه، حسادت،نفرت، خشم، حرص، آز، عصبانیت، شهوت، خود پرستی، وابستگی، ترس، دلواپسی و............اینها هیچگاه انسان را آرام نمی گذارند و نگرانی را دو چندان می کنند. مولا علی می فرمایند: « هرگز شبی به کینه و عداوت به سر مبرید و هیچ گاه به بد خواهی کس قدم مگذارید

با انجام تمرینات خود سازی، به خود آمدن، تفکر و بهره گیری از دستورات دینی و همچنین داشتن ذهنی آرام می توان خصایص نا پسند را از خود دور کرد و به جای آنها، درون را سر شار از عشق و محبت و دوست داشتن و تقوی و مهربانی و دلرحمی و بخشش و اخلاص نمود، آنگاه از هیچ چیز و هیچ کس دل نگرانی نداشته و هیچگاه مشکلات او را از پا در نمی آورد.و آنگاه می توانیم آرامش را به جهان هدیه دهیم
.

قسمتی از نوشته: بر گرفته از مجله دانش یوگا



پنج شنبه 88 آبان 14 , ساعت 8:24 عصر

اشک های دیگران را مبدل به نگاه های پر از شادی

 

نمودن بهترین خوشبختی هاست .

بودا


پنج شنبه 88 آبان 14 , ساعت 7:52 عصر

خدایا مرا وسیله ای برای صلح و آرامش قرار ده . بگذار هر جا تنفر

 

است بذر عشق بکارم. هر جا آزردگی است ببخشایم. هر جا شک

 

است ایمان. هر جا یاس است امید. هر جا تاریکی است روشنایی و 

 

 هر جا غم جاری است شادی نثار کنم.

فرانسیس آسیلیس


چهارشنبه 88 خرداد 6 , ساعت 9:55 صبح
کسی که بداند هر که خدا را یاد کند،خدا همنشین اوست ،احتیاج به هیچ واعظی ندارد.
«ایت الله بهجت رحمه الله علیه»

پنج شنبه 88 اردیبهشت 24 , ساعت 12:12 صبح

 

درخت انجیر در مناطق مختلف ایران به نامهای دیگری معروف است.درخت فوق به بلندی 6 متر و یا گاهی بیشتر است. برگهای پهن و پنجه ای دارد و تنها درختی است که بدون گل میوه می دهد.

این درخت در نواحی شمال ایران و غرب ( خراسان، شیراز ،اصفهان، خوزستان و اطراف تهران) می روید.                               

 

           

 

در قرآن سوره ای به این نام آمده است

 (التین) این میوه، میوه بهشتی است و خداوند به عنوان سوگند از این میوه یاد کرده و رسول اکرم(ص) سفارش به خوردن آن نموده و فرموده است:

انجیر بخورید چون جسم را تقویت می کند و برای بسیاری از بیماریها مفید است.

ارزش غذایی میوه انجیر:

در 150 گرم انجیر: 16 در صد فیبر خوراکی و 9 در صد کربوهیدرات مورد نیاز بدن آدمی را تامین مینماید.میزان کالری هر 100 گرم انجیر تازه و خشک،60 و 20 می باشد. از نظر میزان قند یک عدد انجیر برابر 3 حبه قند می باشد.

این میوه دارای ویتامین های آ ،ب ،ب1 ،ب6،سی و مواد معدنی مثل آهن، برم، منگنز، آهک و گوگرد است.

خواص درمانی میوه انجیر:

خوردن این میوه قبل از غذا اشتها را زیاد می کند.مصرف این میوه و جوشانده خشک آن برای التهابات تنفسی مثل ذات الریه، آسم، تنگی نفس، سرماخوردگی بسیار مفید است.عرق را زیاد و سموم را کم می کند.وجود گوگرد در این میوه موجب رشد موی سر و جلوگیری از ریزش آن می شود.

حالت پخته این میوه (کمپوت و مربا) مغزی و مقوی است و برای بر طرف کردن سوء هاضمه موثر است.

مصرف این میوه وسواس و سرع و جنون را درمان می کند. می توانید میوه خشک آن را بسوزانید و نرم بسایید و با گلسیرین مخلوط کنید و دندان ها را با آن بشویید، دندان را سفید و محکم می سازد.

خوب است میوه انجیر با گردو مصرف شود.در صورت مصرف این میوه مشکل قولنج و شکم دردهای سخت را می توان مرتفع کرد.


پنج شنبه 88 اردیبهشت 17 , ساعت 2:40 عصر

مرگ مانند غروب خورشید است.وقتی که خورشید در اینجا غروب می کند،در جایی دیگر طلوع می کند. در واقع خورشید هیچگاه غروب نمی کند.

آنچه در این دنیا به عنوان مرگ تلقی می شود ،در دنیایی دیگر تولد است،زیرا زندگی نهایتی ندارد.

 


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ